فرشته آسمونی ما ، كيانوشفرشته آسمونی ما ، كيانوش، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

دو پرنس کلبه ما

تولدت مبارک عزیزترینم

  كيانوشم ... عزيزترينم...قشنگ مادر تولدت مبارك نميدونم چجوري احساسم رو بگم ... كاش ميتونستم اون چيزي رو كه تو دلمه با كلمات بيان كنم ولي نمي تونم اما بدون هيچ چيزي رو تو دنيا با يك لحظه لبخند قشنگت عوض نمي كنم درست يك ساله كه هر روز به عشق ديدن چشمهاي قشنگ تو چشمهامو باز مي كنم ... نمي دونم تا حالا چند  بار موهاي نازت رو بو كردم و چند هزار بار دست و باي كوچولوتو بوسيدم ولي سير نمي شم ماماني... تو براي من همون معجزه خدايي حتي نمي تونم بگم چقدر عاشقتم فقط بدون كه به عشق تو نفس مي كشم ...
9 تير 1391

بدون عنوان

سلام به همه خاله های مهربون و دوستهای گلم امروز می خواهم یه عکس جالب از عسل خان بزارم یه کم دلمون وا شه... این قند عسل مامانش لالا نمی کنه نمی کنه نمی کنه ، وقتی هم  لالا می کنه اینجوریه ....... ای جونممممممممممممممم . داستان از این قراره که دیروز پسر مامان لباسشو کثیف کرده بود ، لباسشو درآوردم و رفتم تو اتاقش که یه لباس دیگه بیارم و تنش کنم که با این صحنه روبرو شدم......   من که کلی دلم قنج رفت تا پست بعدی ...
5 تير 1391

بدون عنوان

سلام عشق مامان                               مهمترین خبر تازه دراومدن دندون پنجم و شیشمه شیطونک مامانه که امروز کشف شدن .... مبارکت باشه عزیز دلم ... پس برای همین دوباره بد غذایی می کردی ؟؟؟!!! دیروز با همدیگه رفته بودیم هایپر  خرید و برای اولین بار جیگر مامان سوار چرخ خرید شد ... وای چقدر قند تو دلم آب شد وقتی گذاشتمت اون تو و تو هم خوشت اومد ...تمام مدت داشتی سعی می کردی از توی چرخ خرید دست بندازی به قفسه ها یا این و اونو بگیری .... می خواستی کیف یه خانومه رو بگیری که موفق نشدی...
2 تير 1391

مهمونی فرشته ها...

  دیروز چند تا فرشته ناز نازی مهمون فرشته خونه ما بودن و کیانوش و مامان و باباش  رو خیلی خیلی خیلی خوشحال کردن... البته بابایی بیچاره رو که فرستاده بودیم دنبال نخود سیاه... فرشته ها با هم دوست شدن... با هم بازی کردن... به هم اسباب بازی تعارف  کردن ... با هم غذا خوردن ... به همدیگه لبخند زدن و یه وقتهایی هم  با هم زدن زیر گریه ...کلی هم از سر و کول هم بالا رفتن.... خلاصه وقایع مهمونی دیروز این طور بود که کیانوش ما  انگشتشو تو چشم و چال نی نی ها  کرد ... ریحانه عسلی موی کیانوش ما رو شونه  کرد ... ... شهداد جیگر خاله خیلی شیک و لبخند به لب گیسو جون خاله رو نیشگون گرفت بعدشم چند قدم راه رفت و دل ه...
27 خرداد 1391